۱۳۹۱ مهر ۲۷, پنجشنبه

3 رباعی تازه از مهدی یعقوبی



رنگین و زلال در شب بارانم
خورشید جوانه می زند در جانم
مانند گلی به زیر یک فواره
در رقص به قله سحرگاهانم

آیینه یک ترنمی بی مرزم
بر جنگل سبز مهر من میورزم
آن برکه عاشقم که با دیدن ماه
در نیم شبان به ناگهان می لرزم

گلها که چنین بهار روح انگیزند
پاییز که شد به خاکها می ریزند
بعضی به جهان ترانه خوان بعد از مرگ
چون شاخه پر شکوفه بر می خیزند