تا فکر شما که در غل و زنجیر است - آزادی دست و پایتان تزویر است - برخیز و غبار روح خود را بتکان - اندیشه نو شدن همان تغییر است - مهدی یعقوبی
بیدار شدم سحر که از خواب آرام
خورشید شکفته بود بر تارک بام
آغوش گشودم به تبسم در باد
بر باغ پر از شکوفه گفتم که سلام